کوک های ناتمام من

ساخت وبلاگ
اون روزی که داشتم از رفتن به خونه ی مادر بزرگه غر میزدم هرگز به ذهنم نمیرسید که کمتر از سه ماه دیگه قسمتی از ارزو و رویام بر اورده شه!قرار صحرا ی ورزنه نبود.قرار اصلا یه سفربود که یه وری بریم با اکیپ کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 8:42

عید که با جواب های کوتاه و نصفه و نیمه مواجه شده بودم فقط قمیشی گوش میکردم،تنها یه اهنگ که خودش فرستاده بود و میگفت تو بارون که رفتی دلم زیر و رو شد... بعد از اون قمیشی رو به خودم ممنوع کردم. همون طور کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 8:42

میدونی جانا؟ خیابون ولیعصر از اولشم مال ما بود.اصلا ساخته شده بود که دوتایی دست همو محکم بگیریم از خوده تئاتر شهر قدم زنان حرف بزنیم به خودمون بیایم ببینیم پارک ملت جلومونه! پارک ملتی که عاشق شده و شد کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 147 تاريخ : جمعه 20 دی 1398 ساعت: 5:31

به اخرین شب دنیا فکر کردی؟اره،قطعا توی فیلم ها دیدی که مردم سراسیمه و پریشان به این سمت و اون سمت میدوندن و همه منتظرن تا یه قهرمان بی هیچ چشم داشتی از خود گذشتگی کنه و ادم ها رو نجات بده و یه بار دیگ کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 132 تاريخ : جمعه 20 دی 1398 ساعت: 5:31

◾️حتی راه دشمنی رو هیشکی یادمون نداده!جنگ شروع شده.نه میان ایران و آمریکا که میان برادر و خواهر، پدر و پسر، رفیق و رفیق...توهین می‌کنند به هم. پرخاش. فحش می‌پرانند و آش آنقدر شور شده که صبح دیدم دختر کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 122 تاريخ : جمعه 20 دی 1398 ساعت: 5:31

اخر شب بود و موسیقی ملایمی پخش میشد و بوی عود و پارافین شمع باهم ترکیب شده بود و هیزم ها توی بخاری دود گرفته ی کنار کلبه گرمای مطبوعی درست میکردن.... قطعا اگر به یه مسافرت درستو حسابی تو یه کلبه ی جنگ کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 4 دی 1398 ساعت: 1:01

امروز باهاش قرار داشتم،و این اولین بار برای هر دومون بود،اون اولین بارش بود که پشت یکی از این میز های کافی شاپ میشست و من اولین بار بود که با مامانم به کافه# میرفتم و خب میدونی؟ هیچ اصلا شبیه هیچ کافه# کوک های ناتمام من...
ما را در سایت کوک های ناتمام من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : margarethaso بازدید : 125 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:40